جدول جو
جدول جو

معنی نعمت آباد - جستجوی لغت در جدول جو

نعمت آباد
(نِ مَ)
دهی است از بخش خشت شهرستان کازرون. در 7هزارگزی شمال غربی کنار تخته و در جنوب رود خانه شاهپور در جلگۀ گرمسیری واقع است و 177 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه شاهپور تأمین می شود. محصولش غلات و خرما و برنج، شغل اهالی زراعت است. نام دیگر این ده ’بند حاجی محمد تقی’ است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ رَ)
دهی جزء دهستان کزاز پائین بخش سربند شهرستان اراک. سکنۀ آن 100تن. آب آن از چشمۀ محلی و رود خانه طوره. محصول آن غلات و چغندرقند و انگور است. نام قدیمی این آبادی پنجه علی بوده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(نِ مَ)
دهی است از دهستان مهرانرود بخش بستان آباد شهرستان تبریز، در 17هزارگزی مشرق تبریز، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است، و 693 تن سکنه دارد. آبش از چشمه تأمین می شود. محصولش غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نِ مَ)
دهی است از بخش خفر شهرستان جهرم، در 12/5 هزارگزی مغرب باب انار و 4هزارگزی جنوب راه جهرم به شیراز در دامنۀ گرمسیری واقع است. 279 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چشمه تأمین می شود. محصولش غلات و بادام و انجیر و برنج و شغل اهالی زراعت و باغداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(نِ مَ سَ)
ده کوچکی است از دهستان قشلاق کلارستاق بخش چالوس شهرستان نوشهر. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 شود
لغت نامه دهخدا
(نِ مَ)
دهی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران، در 9هزارگزی شمال غربی ری، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 173 تن سکنه دارد. آبش از قنات و از سیلاب رود کن تأمین می شود. محصولش غلات و صیفی و چغندرقند و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ص 224)
لغت نامه دهخدا
(نِ مَ)
دهی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم، در 8هزارگزی جنوب فهرج در جلگۀ گرمسیری واقع است و 228 تن سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و خرما و لبنیات و حنا و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(نِ مَ)
دهی است از دهستان ناتل رستاق بخش نور شهرستان آمل. در 20هزارگزی جنوب شرقی سولده، در دشت معتدل هوای مرطوبی واقع است و 105 تن سکنه دارد. آبش از وازرود تأمین می شود. محصولش برنج و غلات است. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ص 305)
لغت نامه دهخدا
(نِ مَ)
دهی است از دهستان نوق شهرستان رفسنجان، در 59 هزارگزی شمال غربی رفسنجان و در جلگۀ سردسیری واقع است و 200 تن سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و پسته و پنبه است. شغل اهالی زراعت و گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(هَِ مْ مَ)
دهستانی است از بخش حومه شهرستان بروجرد که دارای هوای معتدل و شامل 26 آبادی است و روی هم 5300 تن سکنه دارد. آب آن از قنوات تأمین میشود و مهمترین قراء آن دو قریۀ جهان آباد و طبریجان است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان سلطان آباد بخش حومه شهرستان سبزوار، در 62 هزارگزی شمال شرقی سبزوار و 12 هزارگزی سلطان آباد در دامنۀ معتدلی واقعاست و 150 تن سکنه دارد. محصولش غلات و میوه ها و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(نُ رَ)
یکی از بخشهای سه گانه شهرستان زاهدان است، در شمال غربی زاهدان در منطقۀ نیمه کوهستانی بین ارتفاعات ملک سیاه کوه و کهورک واقع و محدوداست از طرف شمال به دشت لوت و شهرستان زابل، از مشرق به مرز افغانستان، از جنوب به بخشهای میرجاوه و خاش، و از طرف مغرب به بخش فهرج شهرستان بم. هوای آن معتدل است. آب قرای این بخش از قنوات و چشمه و رودخانه، محصولات عمده اش غلات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری است. این بخش از 15 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است و جمعیت آن در حدود 5000 نفر است، مرکز بخش نصرآباد نام دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(نِ شَ)
ده کوچکی است از بخش دلیجان شهرستان محلات. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان دامنکوه بخش حومه شهرستان دامغان، در 27هزارگزی مشرق دامغان، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 690 نفر سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و پسته و حبوبات و پنبه و انگور و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(نَجْ جا)
دهی است از دهستان دستگردان بخش طبس شهرستان فردوس، در 110 هزارگزی شمال طبس و 6 هزارگزی راه دستگردان به یخاب، در جلگۀ گرمسیری واقع است و 100 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات و ذرت و پنبه و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(نُ هََ)
کنایه از بهشت جاودانی و دنیای دیگر. بهشت عدن. باغ بهشت. جنت:
روانش به مینو پر از نور باد
در آن نزهت آباد مسرور باد.
؟ (از حبیب السیر)
لغت نامه دهخدا
(گُ مَ)
دهی است ازبخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان واقع در 12000گزی شمال کوزران و 3000 گزی خاور راه فرعی کوزران به ثلاث. هوای آن سرد و دارای 100 تن سکنه است. آب آن از چاه و محصول آن غلات، لبنیات و حبوبات و دیم است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است و تابستان اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عَ صَ صَ)
دهی از دهستان زهرا از بخش بوئین شهرستان قزوین. سکنۀ آن 1443 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات و چغندرقند و ینجه است. مزارع اکبرآباد، کوشکک، باقرآباد، عنایت آباد، شریف آباد، قدیم آباد، رحمان آباد، فتح آباد، باقرآبادجزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(ظُ مَ)
کنایه از عالم عدم است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(حِ مَ)
نام یکی از دهستان های سه گانه بخش دورود است. این دهستان در خاور دورود واقع و حدود آن بشرح زیر است: از شمال به دهستان ژان، از جنوب به دهستان زلقی، از خاور به دهستان کاغه، از باختر به بخش دورود. قسمت مرکزی دهستان جلگه اغلب قرای آن در دامنۀ کوهستانی واقع است. شمال و خاور و جنوب آن کوهستانی و هوای آن معتدل و از قنات و چاه و چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، لبنیات، صیفی. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. از صنایع دستی زنان قالی بافی. راههای مورد استفادۀ آن مالروست. ایستگاه رودک راه آهن جنوب در این دهستان واقع است. از 38 آبادی کوچک و بزرگ تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 6700 تن میباشد. قراء مهم دهستان عبارتند از: ترس آب، نوران، بهرام آباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حِ مَ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه. واقع در 7500گزی کرمانشاه و یک هزاروپانصدگزی باختر شوسۀ کرمانشاه به طاق بستان. ناحیه ای است واقع در دشت سردسیر و دارای 100 تن سکنه میباشد. از سراب طاق بستان مشروب میشود. محصولش غلات، صیفی، حبوبات، چغندرقند، لبنیات و مختصر میوجات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. تا نزدیکی آبادی اتومبیل میتوان برد. به این ده، قلعۀ حکیم باشی نیز میگویند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(نِ مَ)
دهی است از دهستان چهاردولی بخش اسدآباد شهرستان همدان. در 14هزارگزی شمال غربی اسدآباد در جلگۀ سردسیری واقع است و 130 تن سکنه دارد. آبش از قنات و رود خانه شهاب تأمین می شود. محصولش غلات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حشمت آباد
تصویر حشمت آباد
رودک نام جایی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظلمت آباد
تصویر ظلمت آباد
عالم عدم. نیست آباد جهان نیستی
فرهنگ لغت هوشیار